سپاس و حمد بی پایان خدا را
خدای سرمد و حیّ و توانا
کسی که خالق هفت آسمان است
هر آنچه خواهد او بی شک همان است
نباشد قدرتی جز ذات پاکش
حسینم من، عبید سینه چاکش
سلامش بر محمد(ص) تا قیامت
درود او به خویشان رسالت
به گرد گردن هر مرد و هر زن
گلوبندی است، نامش چیست؟ مردن
برایم هست مرگ آن گونه محبوب
که یوسف برده بودی دل ز یعقوب
سعادت نیست الّا در شهادت
کنم در کربلا او را زیارت
ببینم، پیکرم صدپاره، بی جان
به خون غلطان میان خیل گرگان
همه اطفال من هستند عطشان
تمام گرگ ها هستند جوعان
همه گرگان مرا صد پاره کردند
برای خویش فکر چاره کردند
مرا کشتند با فخر و تکبّر
که از جسمم شکم هاشان شود پر
اگر مرگ کسی گردد مقدّر
گریز از آن نمی باشد میسّر
حسینم زاده ی شیر خدایم
به آنچه از خدا آید رضایم
رسد گر از خدا بر من بلایی
منم تسلیم بی چون و چرایی
منم ثارالله و دریای نورم
به هر درد و بلایی هم صبورم
دهد الله مزد صابران را
صبوری در بلا تا پای جان را
خدایی که غفور و مهربان است
لقایش مزد صبر صابران است
حسینم پاره ی قلب رسولم
حسین ابن علی(ع)، پور بتولم
اگر چه گشته جسمم پاره پاره
شوم ملحق به جدّ خود دوباره
به نص تک تک آیات قرآن
رسم بر جدّ خود در باغ رضوان
بپیوندم به جدّ خویش چون من
شود چشم رسول الله(ص) روشن
به راه حقّ به قصد جانفشانی
نباشد بهتر از الان زمانی
به پا خیزید تا با هم بکوچیم
لباس رزم را بر تن بپوشیم
بنوشد هر که از جام شهادت
کند پرواز تا کوی سعادت